در اين بين صنعت خودرو وابستگي خود را به چين از دو منظر بسيار بالا برده است اول از منظر عرضه خودرو که در اين عرصه شرکتهاي بسياري در اين چند سال اخير فعال شدهاند و خودروهاي چيني را به صورت ساخته شده و يا مونتاژي به بازار عرضه ميکنند شرکتهايي مانند مديا موتورز، مديران خودرو، ديار خودرو، جيليران و... فعال بودهاند و حتي شرکتهاي بزرگتر و با سابقهدارتر ايراني، که سابقه آنها بعضاً بيش از خودروسازان چيني است؛ نظير: ايران خودرو و سايپا که تمايلات بسياري براي مشارکت با چينيها نشان ميدهند اين روزها آنها در سبد توليدات خود فضاي بيشتري براي همکاري با خودروسازان چيني قائل شدهاند.
منظر دوم هم تامين قطعات است که در اين عرصه تعدادي از تامين کنندگان قطعات از مدتها بيشتر راه خود را به سوي چين گشاده بودند و قطعات چيني را با نام و نشان ايراني خود به خطوط توليدي خودروسازان ارسال کرده بودند!
در نگاه اول منطق چنين حکم مينمايد که راه چين مسير مناسبي براي ادامه حيات خودروسازي ايران است وقتي که دست خودروسازان از آستان همکاري با خودروسازان اروپايي و آسيايي کوتاه شده است تنها يک گزينه باقي ميماند و آن هم چين است. اما آيا اتخاذ چنين روشي کاريست صواب؟ آيا واقعاً چين داروي شفا بخش صنعت خودروي ايران خواهد بود؟
با مروري بر عملکرد چينيها در ساير حوزههاي صنعتي ميتوان به نتايج جالبي رسيد. در اين بين مروري بر سابقه توليد کفش در ايران نمونه بسيار خوبي است. گرچه شايد به گمان برخي مقايسه صنعت توليد خودرو و صنعت توليد کفش کاري در خور نيست اما از جهاتي شباهتهايي هم دارند از يک سو هر دو صنعت توليدگرند و از سوي ديگر هر دو صنعت کالاي رفتني توليد ميکنند يک در پاي و ديگري در خيابانها و شايد شباهت سوم ميزان سرمايهگذاريها و سطح اشتغال اين دو صنعت به نسبت فضاي آن روزگار و اين روزگار باشد.
به هر حال توليد کفش در ايران بر حسب مزيتهاي موجود در گذشته رونق خوبي داشت اين رونق در سطحي بود که کفش ايراني به عنوان يک کالاي مرغوب و با کيفيت ايراني راه خود را در بازارهاي خارج و به ويژه اروپا يافته بود، ذکر خاطرهاي در اين ميان بد نيست يکي از دوستان که سالهاي قبل از انقلاب در انگليس درس ميخواند ميگفت: «روزي يکي از همکلاسهاي انگليساش به او گفته بود که کفش خوبي خريده است و ابراز رضايت بسياري از کفشش داشت و به همه هم توصيه ميکرد که از آن کفشها حتماً بخرند اين دوست ما ميگفت به اصرار زياد به فروشگاه مورد نظر رفتم و يک جفت کفش خريدم اما به آرم کفش توجه نکرده بودم تا اينکه يک روز به حسب اتفاق متوجه شدم که اين کفش ساخت کشور ايران است و آرم کفش ملي دارد و همين آرم و نشان برايم بسيار غرور آفرين بود.»
صنعت توليدي کفش به واسطه سرمايهگذاريهاي هنگفتي که در آن صورت گرفته بود از رونق بسيار خوبي برخودردار بود و همين حکايت نشان از نفوذ کالاي توليدي ايران در بازارهاي اروپايي آن روزگار داشت اما همين صنعت که به بلوغ نسبي خوبي رسيده بود با همنشيني با اژدهاي چين تاب و تحمل از دست داد و به مرور رو به اضمحلال نهاد و از بين رفت. شرکتهاي چيني با عرصه کفشهاي ارزان راه را بر توليد کنندگان ايراني تنگ کردند و عاقبت هم چنين بود تعطيلي يکي پس از ديگري!
اما آيا همين سرنوشت گريبان صنعت خودروي ايران را هم خواهد گرفت؟ پيش بيني عاقبت همکاري خودروسازان ايراني با شرکتهاي چيني خيلي دشوار نيست. شرکتهاي چيني در مرحله اول براي باز کردن مسير خود هرگونه امتيازي را خواهند داد و با سهل و ممتنع گرفتن شرايط و انعقاد قراردادهايي که ظاهر مناسبي دارد سعي ميکنند بازار را تسخير نمايند شما هر مدل خودرويي که بخواهيد با هر نوع دانش فني و هر نوع آرم و لوگويي آن را در اختيارتان قرار خواهند داد بيهيچ مقاومتي، اما پس از اينکه صنعت خودروي ما با خورشت چيني پرورده شد آنگاه قائده بازي عوض خواهد شد البته نه اينکه آنها قاعده بازي را عوض کنند بلکه ما توان بازيگري را از دست خواهيم داد.
صنعت خودرو در مسير پيشرفت خود تاکنون زير ساختهاي زيادي را فراهم آورده است. نکته بسيار مهم اين است که بدانيم اين زير ساختهاي تنها شامل خطوط مکانيزه، کانوايرها، روباتها و... نيستند اين زير ساختهاي صنعتي زندهاند و حيات دارند با اين برداشت اگر به آنها توجه نشود حياتشان تهديد ميشود اما پايداري و حيات آنها چگونه خواهد بود؟ فرض کنيد که صنعتگري خط توليد کالايي را ايجاد کرده است اگر آن صنعتگر دائماً از جوي دانش خط توليدش را تغذيه نکند پس از مدتي توليد آن کالا دچار افت شده و توسط رقبا از ميدان بدر خواهد شد پس براي حضور مستمر در بازار تنها وجود خطوط توليدي مهم و موثر نيست بلکه بايد به حيات مستمر آن هم وقوف داشت.
دست و دل بازي چينيها در عرصه صنعت خودرو نگرانيهاي متعددي را به وجود ميآورد يکي از مهمترين نگرانيها قطع همين جريان حيات در شريانهاي خطوط توليدي صنعت خودرو است. خودروسازان ما پيش از هر چيز و بيش از هر چيز بايد به مخاطرات حضور چينيها در ايران بپردازند اينکه اميدوار باشند که با همکاري شرکتهاي چيني مشکلي را به صورت موقت حل نمايند آرزويست که ممکن است تمام حياتشان را به خطر بيندازد بنابراين مديران خودروساز بايد به اين نکته هم توجه داشته باشند که مبادا فردا روز از کنار سفرهاي رنگارنگ چينيها تلخکام و يا ناکام برخيزند!
نظرات شما عزیزان: